در بلاگهای پیشین پیرامون تدوین استراتژی و انواع مختلف استراتژیهای قیمتگذاری و فروش سخن گفتیم. در این بلاگ قصد داریم یک گام به عقب برداشته و به مرحله قبل از تدوین استراتژی باز گردیم. زمانی که محیط بیرونی بنگاه به دقت مورد بررسی قرار میگیرد. درک عمیق از صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند، نقطه شروع طراحی استراتژی است.
چارچوب پنج نیروی رقابتی پورتر
در بلاگهای پیشین محیط بیرونی کسبوکار را از طریق مدل PESTLE بررسی نمودیم. حال میخواهیم با محدود کردن محیط خارجی به نزدیک بنگاه، میزان جذابیت صنعتی که شرکت در آن فعالیت میکند را مشخص نماییم. چارچوب رقابتی پورتر که توسط مایکل پورتر در اواخر دهه 1970 ارائه شد، ابزاری است که سودآوری یک صنعت را براساس پنج نیروی رقابتی مشخص مینماید.
در ادامه این پنج نیروی رقابتی و نقش آنها در تعیین جذابیت صنعت برای فعالیت را با جزئیات بیشتری بررسی مینماییم.
محصولات جایگزین
وجود کالاهای جایگزین، جذابیت یک صنعت را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد. یکی از نکاتی که در انتخاب صنعتی که قصد فعالیت در آن را دارید، بسیار حائز اهمیت است وجود محصولات جایگزین است. قیمتی که مشتریان مایل هستند برای یک محصول یا خدمت بپردازند، تا حد زیادی به موجود بودن محصولات جایگزین وابسته است. وجود جایگزینهای نزدیک به این معنا است که در صورت افزایش قیمت محصول، مشتریان حساس به قیمت، به کالاهای جایگزین روی خواهند آورد. در حقیقت کشش قیمتی تقاضا، بالا است. با گسترش روز افزون اینترنت، طیف وسیعی از کالاهای جایگزین برای صنایع مختلف از جمله آژانسهای مسافرتی، روزنامهها و… فراهم شد. به دلیل محصولات جایگزین اینترنتی و وجود رقابت شدید، اقیانوس سرخ رقابتی ایجاد شد که حاشیه سود فعالان صنعت را به شدت تحت تاثیر قرار داد.
تهدید ورود تازهواردها
چنانچه بازدهی سرمایه یک صنعت بیشتر از هزینههای سرمایهگذاری در آن باشد، به آهنربایی تبدیل میشود که تازهواردان زیادی را به خود جذب خواهد کرد. هرچه ورود به یک صنعت کم هزینهتر باشد، به عبارتی موانع ورودی مانند الزامات سرمایه یا قوانین محدودکننده چندانی در صنعت اعمال نشود، شرکتهای بیشتری وارد حوزه رقابتی شده و میزان سود تقسیمشده را کاهش میدهند. برای مثال در حوزه پرتاب ماهواره به دلیل هزینههای بالای تولید راکتها و امکانات پرتاب، احتمال ورود شرکتهای جدید بسیار محدود است. در مقابل هزینه راه اندازی کسبوکارهای اینترنتی جدید، بسیار پایین میباشد. به همین علت، شاهد طیف وسیعی از خدمات و تجارتهای آنلاین هستیم که در زمینههای مختلف توسعه داده شده و گسترش یافتهاند.
رقابت میان رقبای موجود
در بیشتر صنایع، شدت رقابت میان بنگاههای موجود، میزان سودآوری را تعیین میکند. در بازارهایی که رقابت قیمتی میان بازیگران صنعت در جریان است، عکس العمل فعالان صنعت در برابر ورود رقبای جدید، میتواند شامل کاهش قیمتهای تهاجمی (گاهی حتی زیر سطح هزینهها) باشد. علاوه بر رقابت قیمتی، در برخی صنایع ممکن است رقابت بر تبلیغات، تمایز یا نوآوری متمرکز باشد.
قدرت چانهزنی تامینکنندگان
تمام بنگاههای یک صنعت، در دو نقش فعالیت دارند: خریدار و فروشنده. مواد خام اولیه، نیروی کار، سرمایه و … توسط آنها خریداری و در عین حال کالا و محصولات نهایی به مشتریان فروخته میشود. توانایی بنگاهها در تامین مواد اولیه با هزینه کمتر نسبت به رقبا و ارتباط طولانی مدت و پایدار با تامینکنندهها، در تعیین جذابیت آن صنعت بسیار حائز اهمیت است. به عنوان خریدار در یک صنعت، چنانچه بتوانید دست بالا را در معاملات با تامینکنندگان داشته باشید، با هزینه تمام شده کمتری مواجه خواهید شد.
قدرت چانهزنی خریداران
این حالت دقیقا مشابه تحلیل رابطه تولیدکنندگان و تامینکنندگان است. با این تفاوت که در این شرایط، بنگاه نقش تامینکننده و مشتری نقش خریدار را ایفا میکند. میزان حساسیت خریداران در یک صنعت به عواملی مانند شدت رقابت، اهمیت محصول برای خریدار و میزان تمایز آن بستگی دارد.
چارچوب رقابتی پورتر، امکانی را برای شناسایی و درک نیروهای رقابتی صنعت فراهم میکند که از طریق آن مدیران کسبوکار قادر خواهند بود با تدوین استراتژی مناسب، بنگاه را در وضعیتی قرار دهند که برآیند نیروهای رقابتی در ضعیفترین حالت ممکن باشد. شرکت تبلیغاتی مات، با ارائه کلیه خدمات تبلیغاتی، کسبوکار شما را در تدوین استراتژی درست بازاریابی و کسب مزیت رقابتی یاری میکند.